تعهد و مسئوليت پذيرى

گهگاه از جايش بلند مى شد و چند قدمى بى هدف راه مى رفت و دستانش را محكم به هم مى ماليد و زير لب استغفار مى كرد و گاه مى نشست و سرش را ميان دو دست مى گرفت و خودش را مى خورد و زجر مى كشيد. ديگر طاقتم طاق شد و از او پرسيدم: «چى شده ابوالفضل؟» نكنه كشتى هايت غرق شده كه اينقدر پريشونى؟ گفت: «كاش كشتى هام غرق مى شدند».
به فكر فرو رفتم: «پس بايد قضيه خيلى ناجورتر از اين حرفها باشد، شايد برادرش شهيد شده و يا ...»
خيلى جدى پرسيدم: «به من بگو، شايد كمكت كنم.»
تو كه سهلى تمام آدماى دنيا هم نمى توانند برام كارى كنند.
مگه چى شده؟ هيچى ...امروز صبح ...
حسابى از دستش كلافه شده بودم، بس كه با خوف و ترس نگاهم مى كرد. امروز صبح چى؟ با صداى بى ريا و با بغض نشسته اش گفت:
«نماز ... نمازم قضا شد.» مگه از رسول خدا نشنيدى كه فرموده: «اگر كوهى از طلا و نقره بياورى جبران خسارت آن نماز كه قضا شده را نخواهد كرد.»
بعد هم در حالى كه رنگش پريده بود و چشمانش پر از اشك شده بود ادامه داد: من و تو كه نداريم، موندم كه جواب خدا رو چى بدم. هر چند كه مى دونم كه خدا ارحم الراحمينه، ولى ... خودت ببين به چه مكافاتى مبتلا شدم.
منبع: نرم افزار نیاز، نسخه 1، ستاد اقامه نماز.
:: موضوعات مرتبط:
ملزومات نماز،
،
:: برچسبها:
تعهد,
مسولیت پذیری,
نماز,
نمازخانه,